انقلاب زنان و ژنئولوژی زوزان سیما
انقلاب زنان و ژنئولوژی زوزان سیما فرایند اجتماعی شدن همواره در حال تغییر و تحول است. لذا برخی از تغییرات بنیادین رویداده را انقلاب مینامیم. اما سوال اساسی اینجاست که معنای حقیقی انقلاب چیست؟ کدامین از تغییرات اجتماعی را میتوان انقلاب نامید؟ بیگمان نخستین انقلاب در تاریخ بشری، انقلاب زبان است. بر اساس منابع تاریخی این انقلاب در 5000 سال پیش از میلاد رخ داده، همراه با انقلاب زبان، در فرهنگ و اجتماعی شدن نیز در مدتی کوتاه پیشرفتهای بزرگی صورت گرفته است. بنابراین میتوان گفت تغییرات بزرگی که در مدت کوتاهی رخ داده و بر فرایند اجتماعی شدن تاثیرات مثبتی داشته، انقلاب است. دومین انقلاب بزرگ تاریخ بشری، زراعت و آباد نهادن روستاها است. گوردون چایلد مورخ نامی دربارهی این انقلاب میگوید: انقلابی علمی و تکنیکی است. این، انقلاب نوسنگی و با پیشاهنگی زنان رخ داده است. رهبر آپو میگوید: این انقلاب، نخستین انقلاب زنان است. زیرا حیات اجتماعی بر اساس سرشت زنان بنا نهاده شده است. نقش زنان در اقتصاد، سیاست و روابط اجتماعی تعیین کننده است. اما متاسفانه در تاریخ در بسیاری مواقع تغییرات ضد اجتماعی نیز رخ داده که میتوان به ضدانقلاب تعبیر نماییم. ظهور نظام پدرسالاری در 3500 پیش از میلاد یکی از نمونههای این مورد است. دولت، طبقه، بردهداری و اشغالگری پس از این نظام ایجاد گشته است. در سدهی اخیر جنبش زنان کردستان دربارهی دومین انقلاب زنان سخن میگویند. انقلاب روژآوا به عنوان انقلاب زنان تعریف میگردد. لیکن «انقلاب زن» به چه معناست؟ رهبر آپو در پاسخ به این سوال میگوید: سیستم مدتهاست که شانس اصلاح و رفرم را از دست داده است. نیاز اساسی به «انقلاب زنان» در تمامی عرصههای حیات وجود دارد. همچنان که بردگی زنان، عمیقترین نوع بردگی است، انقلاب زنان نیز بایستی به بزرگترین انقلاب آزادی و برابری مبدل گردد. بایستی انقلاب زنان هم در حوزهی تئوری و هم عمل گامهای بلند و نیرومندی بردارد. در طول تاریخ انسانیت انقلابهای بسیاری از جمله انقلابهای فلسفی، دینی، فرهنگی، طبقاتی و اقشار فرودست رخ داده که در اغلب آنان زنان حضور داشتهاند. لذا هنگام سخن گفتن از انقلاب زنان، صرفا از جایگیری آنان در انقلاب سخن نمیگوییم. زیرا پیش از این نیز در اغلب انقلابهای صورت گرفته در تاریخ زنان حضور داشتند. لیکن مشاهده میکنیم که هنگام روی دادن انقلاب زنان بار دیگر و علیرغم همهی فداکاریها و رنج بسیار به سوی خانهها رانده شدند و در موقعیت اجتماعی آنان تغییر چشمگیری صورت نگرفت. سازماندهی مستقل زنان در راستای مبارزه با این رویکرد صورت گرفته است. مبارزهی زنان در راستای برابری و آزادی قریب به 300 سال همچنان ادامه دارد. این مبارزات در تمام دنیا تاثیر بزرگی داشته و برای زنان دستاوردهای فراوانی به همراه داشته است. با این وجود هنوز نمیتوانیم این تغییرات و پیشرفتها را انقلاب بنامیم. برای اینکه انقلاب زنان کُرد نیز دچار چنین سرنوشتی نگردد، رهبر آپو در سالهای 90 به این واقعیت تاکید نمود که بایستی انقلاب کردستان همچون انقلابی اجتماعی و زنمحور صورت گیرد. با نگاهی به تاریخ خواهیم دید که مبارزات آزادیخواهی کردستان در چارچوب آزادی زنان پیشرفتهای چشمگیری خلق نموده و با انقلاب روژآوا به سطح بسیار بالایی ارتقاء یافت و در سطح دنیا بسیار برجسته گشت. سازماندهی زنان در عرصهی نظامی، سیاسی، اجتماعی و نهادینهشدگی و سیستم ریاست مشترک تنها بخشی از دستاوردهایی است که کسب شده است. ليكن نمیتوان گفت این دستاوردها جهت رسیدن زنان به اهداف آنان کافی بوده؛ آیا گامهای برداشته شده انقلاب زنان را ایجاد کرده است؟ پاسخ این سوال مهم است. از دیدگاه ما انقلاب مرحلهای است و همواره ادامه دارد. ارزشهای آزادی هر اندازه در جامعه نهادینه گردد و به فرهنگ و اخلاق تبدیل گردد آنگاه انقلاب ماندگار خواهد شد. انقلاب زنان در عین حال زمینههای انقلاب اجتماعی را نیز فراهم میآورد. نمونهی بارز آن در انقلاب روژآوا است که انقلاب زنان در فرهنگ اجتماعی از بعد معیارهای آزادی تاثیرات شگرفی ایجاد نموده و آزادی زنان در جامعه همچون فرهنگ و اخلاق نهادینه شده است. رهبر آپو هدف انقلاب زنان را تحت این عنوانهای اصلی بیان میکند: – مبارزهای مداوم در مقابل ایدئولوژی جنسیتگرایی اجتماعی. -در مقابل ادراک متجاوزانه که بیستوچهار ساعت فعال است، نیاز به مبارزهای اخلاقی و پولیتیک نیرومند است. -بایستی پدیدهی فرزندآوری با هدف مستعمره نمودن و اقتدار محکوم و اراده و تمایل فرزندآوری به طور کامل به زن آزاده شده واگذار گردد. -بایستی در ایدئولوژی خاندانی و خانوادگی انقلابی صورت گیرد. -میباید از فلسفهی موجود زندگی با زنان و به عبارتی صحیحتر از این بیفلسفگی رها شد و از آن گذر نمود. جهت نیرومندی و قطعی نمودن انقلاب زنان، مسئولیت بزرگی بر دوش ژنئولوژی قرار دارد. زیرا هر انقلابی بر یک بستر علمی اجتماعی صورت میگیرد. ژنئولوژی نیز خود را به عنوان علم انقلاب اجتماعی تعریف میکند. فعالیتهای ژنئولوژی فراهم آوردن بسترهای علمی برای انقلاب زنان است. بنابراین ژنئولوژی مباحث تحقیقاتی خود را بر اساس نیازهای انقلاب زنان تعیین میکند. با تحقیقات و تحلیلات اجتماعی مسائل و روند پیشرفتهای اجتماعی را مورد آنالیز قرار داده و نتایج آن را با جامعه در میان میگذارد. علاوه بر آن با نهادها و افرادی که برای انقلاب فعالیت میکنند پروژه و تحقیقات مشترک انجام میدهد که نهادها و افراد بسیاری که جهت به مقصد رسیدن اهداف و برنامهها کار میکنند، از این تحقیقات سود میبرند. هدف تحقیقات چارهیابی مسائل، نیرومند نمودن جامعه و آشکارسازی حقیقت است.