مبانی ژنئولوژی

آکادمی ژنئولوژی

اگرچه ژنئولوژی نخستین بار از میان جنبش آزادی زنان کردستان وارد مباحث ما گشته و بیشتر از تجارب این جنبش تغذیه می­‌کند لذا سرمنشا اندیشه و تجربه این مبارزات تنها محدود به جنبش آزادی زنان کردستان نبوده و شامل ارزش­‌های نخستین انقلاب زنان در هلال پربرکت، سنت مقاومت و مبارزه که توسط زنان هزاران سال به شیوه­‌های مختلف ادامه داشته و همچنین جنبش‌­های آزادی زنان و میراث فمینیسم که در دوران مدرن توسعه یافته، می­­‌باشد. این دستاوردهای مبارزاتی و اندوخته­‌های نظری همگی از مبانی ژنئولوژی محسوب می­‌گردند. در این بخش به طور اختصار به مبارزات زنان کردستان خواهیم پرداخت.

پارادایم پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) که در پی قابل زیستن نمودن آزادی اجتماعی سازمان­‌یافته، با تاثیرپذیری از جریان­‌های فکری چپ و سوسیالیستی آن دوره شکل گرفت. این ارزیابی که “آزادی جامعه در گرو آزادی زنان است” تاثیر خود را بر تئوری­‌ها و نهادینه شدن پ.ک.ک در مراحل بعدی مبارزات بر جای گذاشته است. از همان ابتدای تاسیس این حزب زنان به عنوان یک نیروی تعیین­‌کننده جهت تغییر در آن جای گرفته‌اند و نقش مهمی در روند مبارزات سیاسی، ایدئولوژیکی و نظامی داشته­‌اند. از همان ابتدا یکی از اهداف و محوریت مبارزه، یافتن پرسش “چگونه باید زیست؟” و در کنار این، تعریف زندگی صحیح، ‌‌چگونگی گذر از نوع حیات کنونی و چگونگی برساخت حیاتی نوین مبارزات قریب به نیم قرن آن را جهت­دهی کرده است. جنبش آزادی کردستان با هدف به چالش کشیدن هویت‌­زدایی در جامعه‌ی کردستان و رهایی از سیاست­‌های مستعمره‌­سازی ظهور کرده است. از دیگر سو رهایی زنان از بند نظام استعماری و جامعه­‌ی مردسالاری و سوق دادن آنان به سوی صفوف آزادی بخش مهمی از مبارزات آن را شکل می‌­دهد. زیرا بردگی زنان مبنای هر نوع بردگی است. زیرساخت ایدئولوژیک این بردگی نه تنها سلطه‌ی طبقاتی و ملی در عین حال شامل تبعیض جنسیتی نیز می‌­باشد. بنابراین استفاده از تجارب جنبش‌های سوسیالیستی و رهایی ملی در کنار خوانش آن بر مبنای خصلت­‌های اجتماعی، تاریخی و ملی خود نقش مهمی در پیشرفت این جنبش ایفا نموده است.

گرچه در نخستین سال‌های آغاز مبارزات آزادی­‌خواهی تعداد زنان بسیار نبوده لذا همان تعداد اندک نیز مصمم بودند که فراتر از هنجارها، قالب­‌ها و مرز­های تعیین‌­شده­‌ی اجتماعی گام بردارند و حضور آنان در شرایط اجتماعی آن زمان کردستان دارای معنا و ارزش بسیاری است. زیرا تاثیرات ویرانگر فرهنگ مردسالاری بیش از همه در هویت و شخصیت زنان برجسته شده است. محیط مبارزات زمینه‌ای فراهم نمود که زنان در کنار مسئله­‌ی آزادی کردستان، به آنالیز واقعیت خانواده و موقعیت خود در جامعه بپردازند و این تحلیلات در سال­های آینده در چارچوب برنامه و سازمان ویژه­‌ی زنان ارائه گشت. در سیستمی که زنان به اطاعت بی­‌چون و چرا واداشته می‌­شوند عبدالله اوجالان زنان را لایق آزادی و زیباترین­‌ها دانسته و بدین گونه موقعیت موجود زنان را از نظر تاریخی و روزآمد متزلزل نمود. بدون تردید یکی از راه‌های پیروزی مبارزات آزادی­‌خواهی و رهایی از تاثیرات ذهنیت سلطه فراهم آوردن زمینه­‌های مشارکت فعال و آگاهانه‌ی زنان در متن این مبارزات است. می‌­توان گفت یکی از دلایل اصلی جهانی شدن این مبارزات و فلسفه به دلیل تجربیات جنبش آزادی زنان کردستان است.

در روند سازمان­ده‌ی زنان، شهید ساکینه جانسز (سارا) که در 9 ژانویه‌ی سال 2013 در پاریس به شهادت رسید در مرحله­‌ی گروهی این حزب سهم بسیاری دارد. پ.ک.ک همزمان با سومین کنگره‌ی خود اولین گام به سوی سازماندهی ویژه‌ی زنان را برمی­‌دارد. نخستین هسته­‌های مبارزات آزادی زنان کردستان در برابر انعکاس و هجمه­‌های مستقیم سلطه‌­جویی مردان بود و مهم­تر، این واقعیت آشکار شد که آزادی زنان مسئله‌ای نیست که بتوان آن را به مرحله­‌ی پس از حل مسئله­‌ی کُرد موکول نمود. بنابراین ضرورت مبارزه با رویکردهای مردانه در هر زمان به عنوان یک حقیقت اساسی در سازماندهی زنان کردستان بار دیگر برجسته شد.

با روند تکوین ارتش زنان روابط سنتی میان زن و مرد هم به طور کلی زیرورو گشت. از سویی در برابر شیوه‌های سلطه­‌جویی مردانه و از دیگر سو در برابر انعکاس رویکردهای جنسیتی در صفوف مبارزه مقابله می­‌کند. تاسیس ارتش زنان همچنین کمک بسیاری به عدم شکل‌گیری نیروی مبارزه‌ی آزادی به سبکی مردانه گشت. مبارزات در کوهستان فرهنگ جدیدی از مبارزه و روابط زن و مرد ایجاد نمود که قابلیت ممانعت از هر گونه رفتار و منش خشونت­‌آمیز در برابر زنان گردید. از سوی دیگر تشکیل ارتش زنان اعتراضی به رویکرد بیولوژیک به زنان و توجیه عدم جایگیری زنان در ارتش و شرایط دشوار مبارزه به این بهانه­‌ها بود. پیوستن زنان به مبارزات و تشکیل ارتش ویژه‌ی آنان حرکتی رادیکال و آزادی­خواهانه در برابر رویکردهای سنتی از زنان و فرودستی تحمیلی بر آنان بود.

در مراحل بعدی این مبارزات بحث در مورد انقلاب اجتماعی و انقلاب زنان نیز شدت گرفت. عبدالله اوجالان در تحلیلاتی که در سال­های 1994 و 1995 انجام داد به بررسی نقش زنان در انقلاب می‌­پردازد و بر شکل­‌گیری انقلاب کردستان با محوریت زنان تاکید می­‌کند. آشکار است که یکی از فراگیرترین انقلاب‌های قرن در این بستر شکل خواهد گرفت. پ.ک.ک از این نظر سازمانی پیشرو است. اوجالان در سال‌های 1996 با اثر خود به نام “عشق کُرد” و تعریف زیلان به عنوان هویت زن آزاد به پیشاهنگی زنان و آنالیز ‌قهرمانی در واقعیت اجتماعی کرد می‌­پردازد. وی با تحلیل نامه­‌ی زیلان (زینب کناجی) تغییرات جامعه­شناختی که باید با معنای جدید قهرمانی که مختص به مردان تعریف شده را مورد واکاوی قرار می‌­دهد.

پیوستن گسترده­‌ی زنان به صفوف آزادی و مبارزات گریلایی با سازماندهی و عملکرد حزب کارگران کردستان در رابطه با مسئله­‌ی زنان و با نیروی پاسخگویی آن در این راستا در پیوند است. اعلام اتحادیه­‌ی آزادی زنان کُرد (یاژک) در 8 مارس سال 1995 گام مهمی در جهت آشکار نمودن پیوند میان آزادی و سازماندهی زنان بود. اعلام یاژک نقش تعیین‌کننده­ای در سازماندهی­ ویژه‌ی زنان در همه­‌ی عرصه­‌ها ایفا نمود و دامنه­‌ی آن از نظر سازمانی از کوهستان‌ها به سوی شهرها توسعه یافت. توسعه­‌ی همزمان سازمان‌­های ویژه­‌ی زنان در سال­‌های گرماگرم جنگ نشان از تاثیرات متقابل مبارزات ملی در کنار پیشبرد مبارزات زنان است.

سازماندهی یاژک و نتایج حاصله از آن زمینه‌­ساز نظریه‌ی­ “کُشتن مردانگی” از سوی عبدالله اوجالان شد تا جنبه‌های استعماری، هژمونیک و ستمگرانه­‌ی مردانه زیر سوال برده شود و مسئله‌ی آزادی مردان نیز وارد مباحث گردد. نظریه­‌ی “گسست دائمی” با هدف آشکار نمودن مسائل زنان و مردان گام مهمی برای شناخت بیشتر واقعیت خود بود. این مفهوم­‌سازی به تقویت اراده­‌ی زنان و آگاهی از توانمندی خود کمک بسیاری نمود. غلبه بر رویکردهای جنسیتی با مبارزاتی طولانی، دشوار و قاطع زن و مرد صورت خواهد گرفت. تحول مرد یکی از مراحل مهم مبارزاتی جنبش آزادی زنان محسوب می­‌گردد. زیرا یکی از اهداف اصلی جنبش­های سوسیالیستی آزادی انسان و رهایی از کلیه­‌ی روابط بردگی-فرادستی می­‌باشد. تجربه­‌ی رئال سوسیالیسم نشان داده که با ساختارهای مردانه نمی­‌توان جامعه‌­ای سوسیالیستی ایجاد نمود. این مفاهیم کمک بسیاری به بازتعریف سوسیالیسم نمود و گامی بلند به سوی آزادی برداشته شد. هدف از ارائه­‌ی “تئوری گسست” بازشناساندن مسائل جنسیتی و تقویت نمودن شیوه­‌ی آزاداندیشی است. با این تئوری زنان از مرزها و نقش­‌های جنسیتی فراتر رفته و در پی یافتن راه­‌هایی جهت شکستن دایره­‌ی رفتارها و نقش­‌های محدودکننده هستند. این تئوری در واقع مداخله‌ای بر رفتار سلطه­‌جویانه بر زنان است. بدون تردید بدون گسست از نظام مردانه‌ی مسلط هر اقدام رهایی­‌بخشی نتیجه‌­بخش نخواهد بود. از سوی دیگر زمینه­‌ی شناخت واقعیت زنانگی و مردانگی برساخته را ایفا نمود و نقش مهمی در شفاف­‌سازی و شناخت شخصیت­‌ها و اراده­‌مندی ایفا نمود. چرا که عدم گذار از روابط سنتی و واپسگرایانه­‌ی زن و مرد در محیط انقلابی در بسیاری از موارد منجر به فروپاشی جنبش‌­های انقلابی می‌­گردد.

با نظریه­‌ی “ایدئولوژی رهایی زن” در سال  1998 مبارزات زنان و مباحث مربوط به آن وارد مرحله­‌ی دیگری شد. ایدئولوژی رهایی زن با رهنمود آزادی آغاز و هدفش مبارزه با هر نوع سلطه، ستم ملی، طبقاتی و جنسی و مبتنی بر عدالت، صلح و احترام به تفاوت­مندی­‌ها است. این نظریه بر مبنای اصول میهن­‌دوستی، اراده­‌ی آزادی و آزاداندیشی، سازماندهی، آگاهی مبارزاتی و زیبایی‌­شناسی (استتیک) مفهوم‌­سازی شد. این مفاهیم بنیان­‌های زندگی نوینی برای کهن­‌ترین مستعمره یعنی زنان فراهم نمود.

اگر به طور خلاصه این مفاهیم را توضیح دهیم:

میهن‌­دوستی به عنوان اصلی است که ایدئولوژی رهایی زن بر آن استوار بوده و پیوند میان فرهنگ و سرزمین را برقرار می­‌کند. در برابر ملی­‌گرایی، میهن­‌دوستی و عشق به سرزمین برجسته می­‌گردد. این مفهوم بر پایه­‌ی شناخت ارزش‌های تاریخی، مادی و معنوی بافت جامعه‌­ای که در زندگی می­‌کنیم، توسعه یافت. بدین ترتیب زنان توانستند با اراده و اندیشه­‌ی آزاد در زندگی مشارکت کنند. اراده و نیروی زنان در برابر نظامی که توسط سیستم مردانه برای شکستن اراده‌ی زنان توسعه یافته، می‌­باشد. از زنی که سلب اراده گشته نمی­‌توان انتظار ایفای نقش تاثیرگذار در تحول اجتماعی داشت. در این راستا اراده‌­مندی از طریق آگاهی کسب می­‌شود. بنابراین میان خودآگاهی و اراده­‌مندی ارتباط مستقیمی وجود دارد.

سازماندهی جهت پیاده نمودن یک تفکر، نیازی اساسی است. عبدالله اوجالان نخستین سازماندهی را با زنان آغاز نمود و به اهمیت گسترش سازماندهی زنان در تمامی عرصه‌های اجتماعی تاکید نموده است. مبارزه یکی از مبانی اصلی ایدئولوژی رهایی زن است. زیرا جهت کسب خودآگاهی و اراده‌­مندی در برابر نظام پدرسالاری نیاز به یک نیروی سازمان­‌یافته وجود دارد. رهبر آپو با گفتن اینکه ” زنان به دلیل عدم وجود یک سازماندهی منسجم در میان چهار دیوار محصور شده­‌اند” به اهمیت مبارزات ایدئولوژیک، سیاسی، سازمانی و فرهنگی تاکید می­‌کند.

استتیک (زیبایی­‌شناسی) و اتیک (اخلاق­‌مداری) به عنوان یکی از پایه­‌های زندگی مشترک آزاد هم در نظر گرفته شده است. زیرا حضور زنان در عرصه­‌های گریلایی، جنگ و سیاست بدون گسست از معیارهای اخلاقی و زیبایی­‌شناسی مهم است و تنها از این طریق تحولات اجتماعی متحقق خواهد شد. مطابق این پرنسیب زیبایی مساوی­ست با آزادی؛ چنانچه عبدالله اوجالان با گفته­‌ی: ” آنکه می­‌جنگد آزاد می‌­شود، آنکه آزاد می­‌شود، زیبا می­‌شود و آنکه زیبا می­‌گردد دوست داشته می­‌شود” نشانه­‌ی تجسم این پرنسیب در زندگی است. مطابق تعریف وی اخلاق‌­مداری؛ دانش و اخلاق آزادی و استتیک شکل­‌گیری شخصیت در راستای این دانش است.

نظریه­‌ی ایدئولوژی رهایی زن در میان روزهای 2-12 مارس سال 1999 با اعلام پ.ژ.ک.ک (حزب زنان کارگر کردستان) عملی گشت و در راستای نیاز به نفوذ ایدئولوژی رهایی زن به بافت اجتماعی به سوی تشکیل حزب سوق یافت. برساخت پارادایمی مبارزان آزادی زنان با تشکیل حزب به نیروی بزرگی متحول شد. پروسه­‌ی تاسیس حزب زنان بلافاصله پس از توطئه­‌ی بین‌­المللی علیه عبدالله اوجالان آغاز شد. وی پیاده نمودن دیدگاه‌های فکری در مورد حزب زنان را به عنوان “پروژه‌ی ناتمام” خود نامید. با این حال این فرایند طی مراحلی دشوار در میان پ.ک.ک توسعه یافت. نام پ.ژ.ک.ک در سومین کنگره­‌ی خود در میان روزهای 21 ژوئیه­ و 21 اوت سال 2000 به پ.ژ.آ (حزب زنان آزاد) تغییر نام یافت.

با آغاز پروسه­‌ی تغییر پارادایم در امرالی از سوی عبدالله اوجالان راه بر مباحث جدیدی در میان جنبش آزادی زنان کردستان گشود  و در نهایت از سال 2006 بدین‌­سو گفتگوهای مربوط به سازماندهی پاژک (PAJK)  آغاز شد.

نقد پارادایم مدرنیستی و سازمان‌های لنینیست-مارکسیستی و برساخت دوباره­‌ی پاژک بر مبنای پارادایم دمکراتیک-اکولوژیک مبتنی بر آزادی زن آغاز شد. یکی از نتایج این پروسه تاسیس نیروهای دفاع ذاتی، سازماندهی زنان جوان و اتحادیه­­‌ها در عرصه­‌ی اجتماعی بود. یژاستار به عنوان یک نیروی دفاع مشروع درون سازمان ک.ژ.ب، مجمع زنان والا جای گرفت که وظیفه‌ی دفاع در برابر انواع حملات علیه زنان در چارچوب دفاع مشروع توسعه یافت. یژاستار در واقع فرم ذهنیتی نیروی سازمان‌­یافته پارادایم دموکراتیک-اکولوژیک مبتنی بر آزادی زنان است.

ک.ژ.ب با برگزاری هفتمین کنگره‌ی خود در ماه مه  2014 به ک.ژ.ک (کنفدرالیسم زنان کردستان) نامگذاری یافت. ک.ژ.ک در حال حاضر سیستمی است که توانایی پاسخگویی به نیاز به سازماندهی سیاسی و خودآگاهی زنان در همه‌ی بخش­‌های کردستان را داراست. ک.ژ.ک سیستم کنفدرال زنان است که بر مبنای اصول ایدئولوژیک و سیاسی آزادی زنان از سطح محلی به سطح جهانی سازماندهی شده است. هدف ک.ژ.ک توسعه­‌ی سازمانی کنفدراسیون زنان با هدف جامعه­‌ای آزادی­‌خواه، دمکراتیک، اکولوژیک و بر مبنای آزادی زنان و به پیشاهنگی آنان است. با مبارزه در برابر ساختارها و ذهنیت جنسیت­‌گرایی اجتماعی و گذر از نظام پدرسالار و دولتی و بر اساس ایدئولوژی رهایی زن ارتقای هویتی آزاد در همه­‌ی عرصه­‌های زندگی است.

مبارزات صورت گرفته و تجربیات کسب شده با نظریات عبدالله اوجالان تعمیق یافت و چشم‌انداز نوینی ایجاد نمود. اکنون مشخص شده که سیستم مردسالاری صرفا پدیده‌ای انتزاعی نبوده و ستم نسبت به زنان و به تبع آن به جامعه را همواره بازتولید و ژرفا بخشیده است. به همین دلیل نیاز به مبارزه‌ای همه جانبه در برابر این نظام وجود دارد. سازماندهی زنان، تکوین ارتش، تئوری گسست و ایدئولوژی رهایی زن که هر یک بخش مهمی از مبارزات آزادی کردستان را تشکیل می­‌دهند، همراه با تجربه، دشواری و هزینه­‌های بسیاری بوده و زنان قهرمان بسیاری ظهور کردند که عملیات و ایستار هر یک از آنان خود حماسه‌ای است. زنان کردستان با مبارزاتی قریب به نیم قرن الهام‌­بخش زنان جهان شده­‌اند و نشان از این است که هنوز هم رگه­‌های فرهنگ ایزدبانویی در جامعه زنده است. از این حیث جنبش آزادی زنان کردستان معنامندترین و امیدبخش‌­ترین مبارزات برای صلح و دموکراسی  است.

جنبش آزادی زنان کردستان از ابتدای آغاز مبارزات خود از طریق نظریات و سازمان­‌های متفاوت پیشرفت کرده است. هر گامی با ایده‌ی ارائه­‌ی یک زندگی جایگزین به زنان در برابر مدرنیته­‌ی سرمایه‌­داری برداشته شده است. از دیدگاه آنان با وجود نقد سیستم و نظم موجود و مبارزه در راستای غلبه بر مفاهیم و نظریه­‌های مردسالاری و سازماندهی‌های ویژه هنوز به طور کامل از سیستم موجود گذر نشده است. مبارزات آزادی زنان کردستان ایدئولوژی، تئوری و مبارزات جنبش فمینیستی را برای خود به عنوان یک میراث دانسته و دارای شیوه‌ای پویا و منسجم در نوع مبارزات خود است. با عزم راسخ خود جهت غلبه بر ساختارگرایی موجود در زمینه­‌ی روشنگری نیز تلاش می­‌نماید. با فعالیت بر روی مانیفست آزادی زنان و قرارداد اجتماعی آنان مبارزه­‌ی آزادی را تسریع می­‌بخشد. تمامی این گام‌های نظری و عملی در راستای نیاز زنان به رهایی توسعه یافته است. آزادی زنان علاوه بر ساختارهای مادی به تحولات ذهنی هم نیازمند است. به همین دلیل در میان این مبارزات تئوری و عمل درهم‌­تنیده بوده و بر محور دیالکتیک هستی، آگاهی و فرم شکل گرفته است. در نتیجه آشکار است که نیاز به رویکرد نیرومندتر، نظامندتر و علمی­‌تر در برابر فرهنگ مردسالاری در بعد اندیشه وجود دارد. ژنئولوژی این نیاز را برآورده خواهد نمود و تجارب زنان در مبارزه را به دانش تبدیل و در نگارش تاریخ آزادی زنان یاریگر خواهد بود  و در راستای برساخت یک سیستم زن­محور پیشاهنگی خواهد نمود. با استفاده از ارزش‌های مادی و معنوی کسب شده طی مبارزاتی قریب به چهل سال راه برون­‌رفتی ارائه خواهد نمود.

ممکن است شما دوست داشته باشید