آکادمی‌های ژنئولوژی مکان به اشتراک‌گذاری دانش و تجارب زنان

آکادمی ژنئولوژی

پژوهش‌های تاریخی و روزآمد، آموزش، بحث و تحول در علوم اجتماعی که بر مبنای ژنئولوژی انجام می‌گیرد، هم بستری نیرومند برای تحقق انقلاب زنان فراهم می­‌آورد و هم در جهانی شدن آن نقش مهمی ایفا می­‌کند. در این بسترها دانش زنان و جامعه شناسانده و برجسته می‌­شود و با تلاش زنان  اجتماعی می­‌شود. با آشکارسازی ابعاد اجتماعی کار زنان، در زمینه‌های فکری و حیاتی نیروی روشنگری بزرگی پدیدار می­‌شود. یک رنسانس جدید و به عبارتی رنسانس زنان بر مبنای خصلت اجتماعی کار و هویت زنان در حال وقوع است و کاراکتر انقلاب اجتماعی را جهت­‌دهی می­‌کند.

با پیشبرد زندگی مشترک آزاد و مطالعات ژنئولوژی که ساختار سلطه­‌جویانه کنونی را آشکار می­‌کند، هویت زن  و مرد را بازتعریف کرده و افق­های جدیدی به سوی زندگی مشترک آزاد گشوده می‌­شود. نظریه­‌ی “زندگی مشترک آزاد” رهیافتی جهت برقراری معیارهای آزادی و برابری میان زنان و مردان است. با آگاهی یافتن از آسیب­‌های ناشی از ساختارهای سلطه‌­جویانه بر هویت زنان، زندگی و جامعه توجه و تمایل به ساختارهایی که موجب آزادسازی روابط و تعاملات از تسلط و هیرارشی است، افزایش می­‌یابد. این توجه به رشد آگاهی و دانش تاریخی و اجتماعی یاری می‌کند و پایه­‌های علمی و فلسفی جستجوی آزادی را تقویت می­‌کند. معنابخشی به هستی از طریق هستی­‌شناسی، دستیابی به سرچشمه­‌ی معرفت حقیقی از طریق مباحث معرفت­شناسی (اپیستمولوژی)، کسب دانش اتیمولوژی (ریشه­‌شناسی) جهت پی بردن به حافظه‌ی تاریخی و تعمق در مطالعات انسان­‌شناسی و تحلیل هستی-آگاهی-خودبودن مباحث امیدوار کننده‌ای برای این منظور است. بدون تردید معیارها و ارزش­‌های اخلاقی-زیبایی‌­شناختی زندگی آزاد با رسیدن به سطح آگاهی و تقویت اراده تاثیرگذار خواهد بود.

هر دانش، بحث، آموزش و فعالیتی که خارج از نظم دولتی و اقتدار صورت گیرد بدون تردید حافظه­‌ی اجتماعی را زنده و تازه کرده و دارای هیجان خاصّی است. معنابخشی به هستی، زندگی و فعالیت اجتماعی در واقع کمک به تحقق آزادی اجتماعی با تبدیل آن به عنصر سازنده­ی ملت دموکراتیک و انقلاب دموکراتیک است. دانشی که حسّ تعلق و آگاهی را نیرومند می­‌کند همچنان در کردستان و خاورمیانه با اشتیاق پذیرفته می­‌شود جایی که مبارزات و فرهنگ انقلابی ریشه دوانیده و همچنان حافظه­‌ی اجتماعی زنده است. لذا رویکرد علمی سرمایه‌­داری موجب از هم­گسیختگی بافت جامعه و زندگی می­‌شود. از دید اوجالان “علمی که حول زنان توسعه یابد، نخستین گام به سوی جامعه­‌شناسی صحیح است.” و اثباتی بر این حقیقت است که دانش زن و جامعه‌­شناسی آزادی در هم­‌‌تنیده است.

از سال­های 1980-1970 بدین­‌سو مطالعات، تولید و اشتراک دانش جنبش فمینیستی پیرامون زنان به تدریج از میدان مبارزات اجتماعی، رادیکال و فعال جدا شد و به سوی زمینه‌های آکادمیک کشیده شد. بخش­های دانشگاهی تحت نظارت دولت­ها، تحقیقات، انتشارات، کنفرانس و سمپوزیوم­‌ها از تعریف واقعیت و مسائل زنان فاصله می­‌گیرد. تولید دانش توسط قشر نخبه و به دور از واقعیت، جامعه و دانش صورت می­‌گیرد و به ابزاری برای ارتقای وجهه­‌ی فردی مبدل می­‌شود. دانشی گسسته از ریشه­‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خود و ارائه­‌ی آن به عنوان یک نظریه­‌ی علمی موجب فاصله انداختن میان زن و زندگی شده و به آن مشروعیت می­‌بخشد. تفکر مدرنیستی و اوریانتالیستی (شرق­‌شناسی) بر زنان ساکن در سایر قاره­‌ها و جغرافیاها تحمیل شده است. بخش مطالعات جنسیت که در اغلب کشورهای امپریالیستی بازگشایی شده به نوعی در تقویت زیرساخت فرهنگ امپریالیستی، توسعه­طلبی و ذهنیت سلسله­مراتبی تقویت می­شود. این مراکز موجب کالایی شدن دانش شده است که نقش انتشار آن را به تمام زنان را بر عهده گرفته‌اند.

خردگرایی غربی و علم پوزیتیویستی یک تقدیر و ضرورت نیست. بنابراین یکی از مهم‌­ترین عرصه­‌های مبارزات و مطالعات ژنئولوژی مبارزه با انحصار دانش و دانش تولید شده توسط مراکز تحریف حقیقت است و دانش مبارزه با نسل­‌کشی زنان، تخریب، داده­‌های نادرست در مورد زنان و پیشبرد فرهنگ جامعه و حفظ طبیعت است. بر منابعی تمرکز دارد که شخصیت و زندگی آزاد را تقویت می‌کند. در مقابل تحقیقات، دانش و سیاست­‌های در مورد تاریخ، جامعه، اقتصاد، بهداشت و … که موجب مشروعیت‌­بخشی به دولت و حاکمیت است، در تلاش است تا دانشی که واقعیت تاریخی جامعه و زنان را آشکار می­‌کند با روش­‌های غنی‌­تر و موثرتر تولید و عملی نماید.

ژنئولوژی مخالف هژمونی علم­‌گرایی است که دیدگاهی ابژه­گونه به زنان، طبیعت و جامعه دارد و کار و استثمار بدن آنان را مشروعیت می­‌بخشد و دانش را در زمینه­‌های همچون محیط­زیست، اقتصاد و زنان را به منبعی برای زندگی به سود جامعه تبدیل می­‌کند؛ مبتنی بر سازماندهی نظام آکادمیکی است که این دانش را در حافظه­‌ی جامعه و زنان زنده نگه داشته و رشد می‌­دهد. از سوی دیگر مراکز علمی-پژوهشی را که پاسخگوی نیازهای اجتماعی و حیاتی است را توسعه می‌­دهد. به جای امکانات و زمینه‌های دولتی، آموزش­های زن­‌شناسی، تحقیقات و مطالعات را با منابع خود مردم و زنان انجام می‌­شود و در مراکز تحقیقاتی، آکادمی­‌ها، کمون و سازمان­های زنان و اجتماعی که با این منابع سازماندهی شده‌اند، انجام می­‌شود.

مکان‌های ژنئولوژی و آکادمی­‌های خودبودن

در واقع مطالعات ژنئولوژی تلاشی جهت آشکارسازی  دانش تاریخ، جامعه، زندگی و مقاومت و متحول کردن آن به دانش زنان و جامعه را جهت­‌دهی می­‌نماید. روش یادگیری از جامعه و زنان به آکادمی زندگی تبدیل می‌­شود که متقابلا بر یکدیگر تاثیر می­‌گذارند و در نهایت به بلوغ می­‌رسند. فضاهای ژنئولوژی (آکادمی­ها، مراکز تحقیقاتی و حوزه­‌های آموزشی) به عنوان مراکز زندگی آزاد و تولید دانش عمل می­‌کنند. آن­ها مکان شکل­‌گیری و سنتز آزادی، مقاومت و دانش زندگی هستند. دانش با نیروی آگاهی و عمل در فضاهای زندگی و کار زنان شکل می­‌گیرد و موضوع مطالعه و اشتراک آگاهی است که منطبق بر ریشه­‌های تاریخی است.

سایه­‌ی درختی، کنار جویباری، باغ و یا کمون­‌های روستاها و شهرها می­‌تواند مکانی برای پیشبرد دانش زنان باشد. ژنوار (روستای زنان) در روژآوای کردستان به مکانی جهت برساخت زندگی جدیدی تبدیل شده که پیرامون زنان و با همکاری آنان صورت می­‌گیرد و گام­‌های آن­ها را به سوی زندگی آزاد تقویت می­‌کند و بستری برای انباشت تجربه و کسب نیروی تصمیم­‌گیری در مورد زندگی، آینده، کار و بدن زنان است و مبارزه‌­ای جهت غلبه بر استعمار روح و جسم زنان از سوی ذهنیت مردمحور می‌­باشد.

ژنئولوژی در پی یافتن روش‌هایی جهت تغذیه از فرهنگ انقلاب مبتنی بر خاستگاه‌های فرهنگی در مقابل نظم مدرنیته­‌ی سرمایه­‌داری است. رشته­‌ی ژنئولوژی دانشگاه روژآوا که مدعی غلبه بر نقد پوزیتیویستی علم در عمل است، در حال تبدیل شدن به علم  زنان است تا نیروی خود را بازیابی نموده و به منبعی برای برساخت زندگی تبدیل شود. دروس ژنئولوژی که هم اکنون در مدارس مخمور و روژآوا تدریس می­‌شود با تجارب دانش اجتماعی خارج از نظم دولتی و قدرت ارائه می‌­شود و دنیای انسانی را غنی­‌تر می­‌کند.

در مجله‌­ی ژنئولوژی دانش و تجربیات زنان در کنار یکدیگر قرار می­‌گیرد و زن­‌شناسی و جامعه­‌شناسی آزادی مطرح می­‌شود و بحران­ علوم اجتماعی و نسل­‌کشی­‌های صورت گرفته توسط ذهنیت علم پوزیتیویستی با خرد جمعی زنان رمزگشایی و مورد آنالیز قرار  می­‌گیرد و در نهایت امکانات، راه­‌ها و روش‌های آزاداندیشی، اراده­‌مندی و عمل کشف و ارائه می‌گیرد. در کارگاه‌های آموزشی ژنئولوژی زمینه‌های تمرکز و سینرژی زنان در موضوعاتی همچون فرهنگ، سیاست، اقتصاد تا خانواده و … به آگاهی و انقلاب زنان کمک می­‌کند و زمینه­‌ی نیرومندی برای تفکر و بحث آزاد ایجاد می‌­شود. از سوی دیگر از طریق سمپوزیوم‌ها، نمایشگاه و ترانه‌هایی که پیوند میان ژنئولوژی و هنر را آشکار می‌کند، زبان شعرگونه­‌ی زندگی ارتقا می­‌یابد. مراکز تحقیقات و کتابخانه­‌های زنان با هدف اطمینان از عدم نابودی و حفظ تولیدات و آثار فکری، هنری و کاری زنان کردستان و خاورمیانه شکل­‌گیری یک حافظه از فعالیت­‌های موثر است. تلاش برای پیشبرد، غنی­‌سازی و به اشتراک­گذاری فرهنگ ملی و فرهنگ زنان و تلاش، مقاومت و اقدام آنان برای پیشاهنگی در جامعه مهم است.

موسسه آندریا وولف(1)  محیطی جهت دیدار با زنان از جغرافیاهای مختلف حول دستاوردهای فرهنگ مقاومت و فرهنگ جمعی آنان و به اشتراک‌­گذاری تجارب انقلاب است و تجارب انقلاب زنان در روژآوا را با زنان در میان می­‌گذارد. آکادمی ژنئولوژی با آشکارسازی ابعاد تاریخ زنان، کار، مقاومت و سازماندهی آنان در پرتو تحلیلات جامعه­‌شناختی رهیافت‌هایی جهت حل مسائل زنان ارائه می‌­دهد؛ بر ابعاد تاریخی و کنونی دانش و تجربه‌ای که نظام کنفدرال زنان را شکل می‌­دهد و اجتماعی می­‌کند، تمرکز دارد. دنیایی از خرد و عاطفه­ اجتماعی در پیرامون ژنئولوژی در حال توسعه است که جامعه، زندگی و دانش زنان، فرهنگ و مقاومت را با خرد جمعی مورد واکاوی قرار داده و به صورت مطالعات آکادمیک در اختیار جامعه قرار داده می‌­شود. کمپ‌های آموزشی ژنئولوژی به شیوه‌ای فعال در اروپا برگزار می‌­شود و حول مباحثی همچون هویت زنان و بعد اجتماعی آن، “کشتن مردانگی” و  نظریه­‌ی زندگی مشترک آزاد در برابر رویکرد جنسیتی لیبرالیسم است. از سوی دیگر نقد فردگرایی و تلاش جهت رسیدن به معنا و نیروی حیاتی فرد است.

یکی از مناطقی که فعالیت­های ژنئولوژی بسیار پررنگ و با استقبال پرشور زنان روبه‌­روست، آمریکای لاتین است که دارای فرهنگ و مقاومت اجتماعی نیرومندی است. در واقع ژنئولوژی با ایجاد پلی میان کردستان و آمریکای لاتین برقراری بستری جهت کشف دانش اجتماعی و نیروی مقاومت است. بدین ترتیب الگویی از فعالیت­های آکادمیک آشکار می‌­شود که تنوع، غنای زبان و عمل دانش زندگی را هویدا کرده و سنتزی از انرژی اجتماعی، مقاومت و انقلابی پدید آمده و در نهایت به آگاهی و عمل تبدیل می­‌شود و دانشی جایگزین و چندبُعدی تولید می‌­شود.

مکان­‌های آکادمیک ژنئولوژی بر مبنای اشتراک دانش جمعی است که فرد و جامعه را به سوی یک زندگی خوب و زیبا جهت­‌دهی کرده و راه­‌ها و روش‌های “خودبودن” را ارائه می­‌دهد. لذا مهم­ترین اصل این است که هرگز نباید در جایگاه­ سوژه­‌ای قرار گرفت که تنها تولید فکر کرده و رهنمود ارائه داده و دیگری را در موقعیت ابژه‌ی شنونده و فاقد نیروی خودشناسی قرار داد. ژنئولوژی یادگیری و روشنگری از همه­‌ی اقشار جامعه از کودکان، سالمندان و همه­‌ی اقشاری که نظام آنها را حقیر و طرد نموده است، تولید و اشتراک دانش اجتماعی را هدایت می­‌کند. بر ‌این اساس تلاش­‌هایی جهت بازسازی پایه­‌های اخلاقی و فلسفی علم، اهمیت دادن به روایات زنده و شفاهی تاریخی و افزایش بسترهایی که تولیدکننده بر اساس آن دانش خود را به اشتراک می‌­گذارد، انجام می­‌شود. فضاهایی از آزادی ایجاد می­‌شود که دانش تولید شده در همه عرصه‌های زندگی و به ویژه دانش و تجربه دفاع از هویت و آزادی که به زندگی معنا بخشیده و جامعه و زنان را متشکل و آگاه می­‌کند. هر مکانی که زنان آزادانه می‌اندیشند، بحث و گفتگو کرده و تبادل اندیشه و تجربه می­‌کنند و به نیروی اجتماعی خود پی می­‌برند، مکانی است که دانش زنان تولید و توسعه می‌­یابد. اراده و نیروی اجتماعی و دانشی که پایه­‌های زندگی آزاد را پی ریزی می‌کند، به سرچشمه­‌ی زندگی تبدیل می‌­شود.

زندگی، جامعه و همه‌ی عرصه­‌های زندگی که در پیوند با زنان است تاثیر یکسانی در اشتراک و تولید دانش زنان دارند. هنر بیان شده در ترانه‌های فرهنگ عامّه، نقش‌های بر بدن زنان که حامل فرهنگ از دوران نوسنگی است، کاشت درخت، باغ­داری، مدیریت خانه و جامعه همگی در چارچوب این دانش است. فعالیت­های اقتصادی، اکولوژیک و همه‌ی  فعالیت­ها، اقدامات، ایده‌ها و گام­های عملی به یک اندازه در توسعه‌ی ذهنیت، زندگی و مدیریت دموکراتیک موثر است. آنها منبع دانش، تولید و به اشتراک­‌گذاری اندوخته‌های زنان هستند. ژنئولوژی منبع غنا و خلاقیت داستان یک رویا، به روز کردن یک حماسه و معنابخشیدن و زنده کردن دانش اصلی زندگی است که همه­‌ی جزئیات زندگی را به یکدیگر پیوند می­‌دهد.

در کنار نقد علم پوزیتیویستی، ژنئولوژی نقشی حیاتی در بازتعریف دانش زندگی، جامعه، تاریخ و طبیعت بر عهده دارد. در برابر رابطه­‌ی رویکرد پوزیتیویستی علم به قدرت، فرودستی و دولت؛ ژنئولوژی رو به سوی معیارهای آزادی، زیباسازی زندگی و جامعه جریان دارد. این جریان متقابل سرچشمه جوهره دانش ژنئولوژی است که به عنوان علم معناشناسی در هماهنگی ‌دیالکتیکی شکل می­‌گیرد. انرژی و دانش زنان زندگی‌­ساز بوده و جوهره جامعه‌­شناسی انقلاب زنان را در مبارزه با درک علمی مکانیکی بدون روح و تهی از معیارهای اخلاقی و زیبایی­شناختی که جز ویرانی، مرگ و زشتی نتیجه­‌ای ندارد، تقویت می­کند. زیرا جامعه­‌ی انسانی و طبیعت با این رویکرد در حال ویرانی است ونیاز به دیدگاه نوینی به جهان داریم تا آن را از نو بسازیم.

1.موسسه‌ی آندره وولف به یاد گریلای انترناسیونال آندره وولف با نام روناهی آلمان که در سال 1965 در شهر مونیخ آلمان به دنیا می­آید و بعدها به آزادی­خواهی کردستان می‌­پیوندد، است که از سوی آکادمی ژنئولوژی در روژآوای کردستان سازماندهی شده و مکانی برای زنانی است که از سایر نقاط برای دیدار از روژآوای کردستان و تحقیقات درباره‌ی انقلاب و دانش زنان به آنجا آمده و مکانی برای به اشتراک­‌گذاری ایده­‌ها، افکار و دیدگاه­‌های زنان است.

ممکن است شما دوست داشته باشید