انقلاب روژآوا که به عنوان انقلاب زنان توصیف شده در عین حال یک کاراکتری جدید به انقلابهای جهان میبخشد و افقهای جدیدی میگشاید. با آغاز از ضعیفترین حلقه از لحاظ اجتماعی و تاریخی اندیشه و ارادهی آزاد، سازماندهی، آگاهی و نیروی دفاع از خود را فراهم میکند و محیط “بودن آزاد” را فراهم میآورد. تاریخ تمدن دولتی و نظام مردسالار که با دو شکست بزرگ جنسی(1) علیه زنان و جامعه شکل گرفت و همچنان به اعمال خشونت، سلب اراده، استثمار، اشغال و جنگافروزی ادامه میدهد و سومین شکست جنسی بزرگ به سود زنان تغییر مییابد؛ یکی از دلایل اصلی بروز خشونت، بهرهکشی و مسائل اجتماعی و اقتصادی بر تضاد رابطهی میان زن-مرد متکی است. این واقعیت نشاندهندهی این است که تعارض تاریخی با غلبه بر ذهنیت و نهادهای مبتنی بر این تضاد جنسیتی، مذهبی، ناسیونالیستی، دولتی و تمرکزگرایی چارهیابی خواهد شد.
جنبش آزادی کردستان و انقلاب روژآوا اثبات نموده که با پاره شدن زنجیرهای انقیاد و بردگی تحمیلی بر زنان، دیگر حلقههای بهرهکشی نیز پاره شده و ارادهی ملتها، فرد و جامعه آشکار خواهد شد. سیستم دولتی زنان را به ابژهای برای بهرهکشی نامحدود دولت-مرد تبدیل میکند، بافت اجتماعی-فرهنگی را نابود و موجب تخریب در ساختار اخلاقی و سیاسی جامعه میشود. انقلاب آزادی اجتماعی که پیرامون انقلاب آزادی زنان روی داده، با آگاهی، خودفاعی، سازماندهی و مبارزه با چندپارگی، انحطاط و ازخودبیگانگی مقابله میکند. این دانش و آگاهی سازماندهی، خودفاعی و مبارزه مبتنی بر یک آگاهی ریشهدار تاریخی است. این امر مستلزم شناخت تاریخ اجتماعی و مقاومت در برابر تمدن و کسب آگاهی و دانش از زوایای تاریخ زنان و جامعه از سویی و استخراج درس از این واقعیت که زنکُشی، اکوساید و ویرانی جامعه بر روی سهگانهی شهر-طبقه و دولت توسعه یافته، است. عبدالله اوجالان با آشکارسازی جنبههای تاریخ تمدن دمکراتیک و تمدن دولتی بنیانهای انقلاب کردستان و خاورمیانه را بنا نموده و راه بر آگاهی، سازماندهی، عمل و دفاع مشروع گشود. انقلاب روژآوا که انقلابی مردمی است حلقهای غنی از مقاومت را به تاریخ تمدن دموکراتیک اضافه کرد. این حلقه در جمله اوجالان مبنی بر اینکه “تاریخ اکنون است و ما در ابتدای تاریخ نهانیم” برجسته میشود و شاهد سنتز تاریخی جدیدی از موجودیت آزاد هستیم.
پس از چند سال از انقلاب روژآوا در روژهلات کردستان و ایران هم یک جنبش مردمی و مقاومت اجتماعی سراسری با شعار “ژن ژیان آزادی” آغاز شد که به صورت موجی همچنان در حال گسترش است و بازتاب این واقعیت است که انقلاب کردستان پیشگام انقلابهای خاورمیانه و جهان است. همانگونه که انقلاب نئولیتیک از سریکانی-تلخلف آغاز و به مصر، هندوستان، آسیا، اروپا و آمریکا گسترش یافت و یک تاثیر پروانهای تاریخی بر جای گذاشت. در برابر نیروهای تمدنی که در تلاش برای تبدیل عصر کنونی به یک گورستان برای ملتها، باورداشتها و به ویژه زنان هستند پایههای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مدرنیته دموکراتیک پیریزی میشود. پارادایم مدرنیته دموکراتیک در عین حال پارادایم آزادی زنان است و مبتنی بر درک خودفاعی بر مبنای واقعیت، اراده جامعه و شخصیت سازمانیافته است که زنان و ملتها را مبنا قرار میدهد. تحقق انقلاب ذهنیتی مبتنی بر انقلاب اجتماعی و فرهنگی که آزادی زنان را تضمین میکند و آن را با ریشههای تاریخی خود پیوند میزند، محصول یک مبارزه طولانی و دشوار است. هنگام برچیده شده پارادایم جنسیتگرا، دینگرا و ملیگرای دولتی-طبقاتی که بر اساس خشونت و دشمنی با زنان و جامعه است؛ فرد و جامعهی آزاد، جهان اندیشه و احساس، اجتماعی بودن بر اساس زندگی مشترک آزاد با پارادایم دموکراتیک-اکولوژیک و آزادی زنان آشکار خواهد شد.
بدون تردید مبارزه با ذهنیت اشغالگری و انحصار در راستای برساخت زندگی کلکتیو و دموکراتیک، ذهنیت آزاد به عنوان جایگزینی در برابر فرهنگ مدرنیته سرمایهداری و ایدئولوژی لیبرالیسم امکانپذیر است. انقلاب ذهنیتی با مبارزه جهت توسعه مفاهیم، نظریات و نهادهایی برای حفظ موجودیت و تضمین آزادی با تحقق هویت تاریخی و اجتماعی و آگاهی از واقعیت استعمارگری و سیستم دولتی روی میدهد. شناخت و تعریف هویت ملی، اجتماعی، استعمارگری جهانی و بومی و غلبه بر ویرانیهایی که استعمارگری بر روی فرد و جامعه اعمال کرده محصول مبارزات گریلایی و مردمی در نیم قرن اخیر بوده است. هدف توطئهی بینالمللی علیه عبدالله اوجالان و سیاست نسلکُشی امرالی تسرّی به سراسر کردستان و رسیدن به انجام است. از سوی دیگر هجمههای ایدئولوژیک، سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی سیستم دولتی، ارادهشکنی و سیاست به تسلیمیت واداشتن در سطح قابل توجهی با شکست مواجه نمودن آن در ارتباط است.
آگاهی و عمل زنان در دفاع از خود
جنگ جهانی سوم با جنگ خلیج در 1991 آغاز، با توطئهی بینالمللی 9 اکتبر 1998 گسترش یافت، با اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا استمرار یافته و با دخالت در سوریه در سال 2011 وارد مرحلهی جدیدی گشت که شامل تعمیق جنگهای تقسیم و تجزیهی کردستان و خاورمیانه نیز میباشد. ساختار دولتی همواره تلاش نموده از طریق نسلکُشی، حملات نظامی، ایدئولوژیک، فرهنگی و نسلکُشی بر بحرانهایی که خود ایجاد کرده، فائق آید. قدرتهای هژمونیک برنامههای آشکار و پنهانی را برای تجدید معاهدهی لوزان در صدمین سال آن توسط دولت ترکیه به اجرا گذاشتند. با آغاز خیزشهای مردمی در سال 2011 در تونس و سپس سرایت آن به مصر و سایر کشورهای عربی و به دنبال آن سرنگونی دیکتاتورها، مطالبات دمکراتیزه شدن را بیشتر کرده است. هر چند این خیزشها دستاوردهایی داشته، لذا انتخابات و شیوههای مدیریتی نامشروع، دیکتاتورهای نظامی جدید و اقدامات آنها مانع از تحولات مثبت شد. از سوی دیگر نبود پیشاهنگان انقلابی و عدم سازماندهی در این امر موثر بوده که توانایی تبدیل این خیزشها به یک مبارزه مستمر را نداشته است.
انقلاب روژآوا در میان این خیزشها و با سازماندهی و مقاومت خودفاعی زنان و ملتها صورت گرفت. با آشکار ساختن غنای تفاوتمندیهایی که از طریق سیاستهای مونیستی، مرکزگرا و ناسیونالیستی دولت-ملت سرکوب شده، اثبات نموده که زنان و ملتها یگانه نیروی چارهیابی و انقلاب هستند. انقلاب روژآوا نشان داد که پارادایم مدرنیته دموکراتیک، پارادایم رهیافت اجتماعی است. نظم مدرنیته سرمایهداری با تعمیق بحرانهای جهانی و محلی و تعمیق خشونت، کشتار و بهرهکشی از زنان و ملتها در تلاش برای ادامه بقای خود است؛ دستاوردهای چهل سالهی جنبش آزادی کردستان با رهبری عبدالله اوجالان با انقلاب ملتها و به ویژه زنان خود را اثبات نمود. وسعت و عمق هجمههای سیستم محدودهی سازماندهی، مبارزهی مشروع و خودفاعی را تعیین میکند. فروپاشاندن ایزولاسیون مطلق و رهایی از چنگال نسلکشی و توطئه شامل مقاومت و سازماندهی ایدئولوژیک، سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی است.
توسعهی فرهنگ و ذهنیت ملت دمکراتیک مبتنی بر زندگی مشترک آزاد و برابری و اتحاد ملتها، نظام کنفدرال دمکراتیک که بر مبنای سازماندهی خودگردان تنوعات فرهنگی، ملی، زنان و جوانان، ارتقای اندیشه و ارادهی آزاد ضامن خودمدیریتی جامعهی دمکراتیک است. در این نظام بر اساس زندگی مسالمتآمیز و مشارکت برابر کُرد، عرب، آشوری، ترکمن، چرکس و ارمنی و بدون درنظر گرفتن میزان جمعیت آنها و احترام به زبان، فرهنگ و هویت آنهاست. بافت فرهنگی ملت دمکراتیک به موازات نیروی ایجاد ساختار مادی و معنوی جامعه دموکراتیک، اکولوژیک بر پایه آزادی زنان و فارغ از دولت و قدرت شکل میگیرد. رویکرد دفاعی خودمدیریتی دموکراتیک شمال و شرق سوریه بر مبنای معیار سازماندهی تمام افراد جامعه است. این سازماندهی در قالب کمون، مجلس، تعاونی و آکادمیها صورت میگیرد. جامعه در مورد کار، تولید، زندگی، امنیت و آیندهی خود دارای قدرت تصمیمگیری و ارادهمند است. این امر با سازماندهی ابعاد ملت دمکراتیک همچون اقتصاد، آموزش، بهداشت، خودفاعی، فرهنگ، عدالت و دیپلماسی با ذهنیت دموکراتیک و آزادیخواهانه تجسم مییابد و بدین ترتیب فرد-جامعهی آزاد آشکار میشود.
با نتیجهبخش بودن دفاع مشروع، سازماندهی خودفاعی و مقاومت فضاهای زندگی اجتماعی سازماندهی شده و امکان برساخت یک نظام خودمدیریتی دموکراتیک فراهم شد. مبارزه با النصره، ارتش ملی سوریه، داعش و ارتش دولت ترکیه تجارب جنگ و مبارزه بر مبنای جوهره تاریخی و اجتماعی را آشکار نمود. در سالهای 2011 اتحادیه دانشجویان کُرد (YXK) در راستای دفاع و حفظ مردم در برابر حملات دولتی فعالیت میکردند. به ویژه پس از حملهی دولت سوریه در 12 مارس 2005 به یک بازی زمین در شهر قامشلو و کشتار مردم واحدهای مخفی خودفاعی تشکیل شد. این واحدهای خودفاعی در سایر بخشهای روژآوای کردستان نیز سازماندهی شد و با آغاز حملات گسترده به کوبانی به مرحلهای جامع و سیستماتیکتر رسید که نیازهای فرایند انقلابی که با اتحادیه دانشجویان کُرد آغاز شده بود را کاملتر نمود. زنان که نقش مهمی در این فعالیتها بر عهده داشتند، واحدهای خودفاعی خودوِیژه و مخفی را تشکیل داده و آموزش میدیدند. اتحادیه دانشجویان کُرد شیوه سازماندهی در قالب تیم را توسعه داده و زیرساختهای مکانیسم امنیتی و دفاعی را فراهم کردند. این سازمانها مسئولیت امنیت منطقه، خیابان و مردم را بر عهده دارند.
مریم کوبانی از فرماندهی ی.پ.ژ (یگانهای مدافع زنان) با بیان اینکه نیروهای خودفاعی مسئول امنیت مردم هستند، میگوید: “زنان در این روند برای توسعهی نیروهای دفاعی گام برداشتند. برای این کار نیاز به شیوههای موثر و مبارزهای چندبُعدی در برابر رویکردهای جنسیتی بود. وی با تاکید بر اینکه آموزش خودویژه بنیان سازماندهی است در ادامه میگوید:” نخستین تیمهای مخفی زنان در حلب، عفرین و دیریک وسپس در سایر مناطق روژآوا تشکیل شد. سازماندهی و اقدامات آنان موجب شور و هیجان بسیاری در جامعه گشته و عزم مبارزات آزادی زنان در انقلاب را نشان داد. ” مریم کوبانی میگوید نخستین عملیات آنان علیه یک مرکز فحشا بوده است.
با بیرون راندن نیروهای دولت سوریه از کوبانی در 19 ژوئیه 2012 و بازپسگیری مناطق و سایر شهرهای روژآوای کردستان به ویژه 21 ژوئیه در عفرین و روز 22 ژوئیه در جزیره آغاز شد که بنیانهای انقلاب روژآوا را پایهریزی کرد. ی.پ.گ (یگانهای مدافع خلق) در 19 ژوئیه موجودیت خود را به عنوان نیروی دفاعی روژآوا اعلام نمود که نویدی بر آغاز انقلاب بود. در پی این تحولات دولت ترکیه و تبهکاران النصره در نوامبر 2012 حملات مشترکی به سرکانیه را آغاز کردند. هدف از این حملات جلوگیری از نهادینه شدن انقلاب و نابودی فرهنگ اجتماعی، رگههای مقاومت و تاریخ و ارزشهای زنان بود. مقاومت بینظیر و نبرد دشوار در سرکانیه منجر به پیروزی شد و بدون تردید تجربه مهمی بود که بیانگر نیروی فرهنگ نوسنگی و سنت انقلابی است. زنان برای نخستین بار به صورت سازمانیافته و موثر در این جنگ شرکت کردند. مقاومت تاریخی در اینجا پایههای ی.پ.گ و ی.پ.ژ را تشکیل داد و توانایی پیوند با ریشههای تاریخی آن را آشکار نمود.
نظام دولتی به ویژه دولت استعمارگر ترکیه و تبهکاران وابسته به آن بار دیگر در سال 2019 به سرکانیه حمله کردند که پیداست به دلیل عدم هضم شکست خفتبار خود بوده و تحمل برساخت انقلاب آزادی اجتماعی و زنان را ندارد. همزمانی این حملات با سالروز توطئهی بینالمللی در نهم اکتبر بر علیه عبدالله اوجالان ثابت میکند که حمله و اشغال روژآوا تداوم نقشههای قدرتهای توطئهگر است. علاوه براین دولت ترکیه در یک اقدام وحشیانه در سال 2017 به منطقهی قرهچوخ(2) حمله کرد. این حملات پس از برگزاری کنفرانس خودفاعی یگانهای مدافع زنان در کوبانی برگزار شد که نقش مهمی در پیشبرد عمل و ادراک نقش خودفاعی زنان در خاورمیانه با پیشاهنگی یگانهای مدافع زنان داشت که بدون تردید محصول اتحاد ذهنیت مردسالارانه و دولتگرایانه دارد.
حملات دولت اشغالگر ترکیه بر سرکانیه نشان داد که در فرایند انقلاب روژآوا تامین امنیت داخلی و خارجی بسیار مهم است و باید به آن سرعت بخشید. پس از جنگ سرکانیه در سال 2013، یگانهای مدافع زنان و یگانهای مدافع خلق به طور گسترده خود را در مناطق محلی در برابر حملات تشدید شده سازماندهی نمود. علاوه بر سازماندهی عمومی، گُردانهای زنان نیز تشکیل شد. نخستین گُردانهای زنان در عفرین، سپس در دربسیه، دیریک، قامشلو و کوبانی سازمانیابی شد. یگانهای مدافع زنان در روزهای یکم تا چهارم آوریل سال 2013 با برگزاری یک کنفرانس تاسیس خود را اعلام نمود. اعلام موجودیت یگانهای مدافع زنان در این تاریخ در واقع یک موضع ایدئولوژیک، سیاسی و نظامی نسبت به تلاشهای عبدالله اوجالان در روژآوا و بنیان نهادن بسترهای انقلاب زنان است.
همراه با انقلاب روژآوا بر فعالیتهای امنیت عمومی با هدف تضمین دفاع مشروع، خودفاعی و امنیت اجتماعی اهمیت بسیاری داده شده است. در ابتدا تعداد زنان در سازماندهیهای امنیتی محدود بود لذا به تدریج و با گسترش این فعالیتها سازماندهی “امنیت زنان” به بخش مهمی از مبارزات زنان تبدیل شد. این سازمانیابی از منطقهی جزیره آغاز و در مناطق کوبانی و عفرین کاملتر شد. وجود مناطقی که تحت حاکمیت دولت سوریه قرار داشت و حضور گروههای تبهکار و تداوم حملات آنها تلاشها برای بیشتر کردن مکانیسمهای دفاعی را بیشتر کرد. یکی از بخشهای مهم و اساسی این سازمان نیروهای دفاع اجتماعی (HPC) است که در درون این نیروها فرایند سازماندهی اولیه که در ابتدا “دفاع” نام گرفت و بعدها به نام نیروهای دفاعی زنان تغییر نام یافت. اینها سازمانهایی هستند که در آن مردم و زنان به طور فعال در تضمین امنیت و دفاع اجتماعی شرکت می2کنند.
پیروزی کوبانی و زنان
حملات داعش به کوبانی در سال 2014 و به دنبال آن شکست تاریخی آن در کوبانی نقطه عطفی برای انقلاب روژآوا بود. کوبانی به عنوان مکانی که عبدالله اوجالان نخستین بار پس از ورود به روژآوا بدان قدم گذاشت، دارای اهمیتی معنوی برای ادامه مبارزات آزادی کردستان و انقلاب روژآوا است؛ بیانگر درهمشکستن مرزهای ترسیم شده از سوی استعمارگران است. کوبانی کانون مقاومتی است که نقشههای فاشیسم حزب عدالت و توسعه دولت ترکیه را خنثی کرد، طرحها برای تضعیف انقلاب کردستان را نقش برآب کرده و امید به پیروزی و زندگی آزاد را تقویت نمود. این پیروزی و مقاومت تاریخی پایههای انقلاب روژاوا را تحکیم کرده و موجب نیرومندی مبارزات زنان گشت. یکم نوامبر به عنوان حلقهای از تاریخ که امید به انقلاب و زندگی آزاد را زنده میکند، به عنوان روز جهانی کوبانی نامگذاری شد که در واقع به عنوان خدمتی به افزایش روحیه و مبارزه انترناسیونالیستی و دفاع از انقلاب روژآوا و کردستان است. مریم کوبانی از فرماندهان یگانهای مدافع زنان با بیان اینکه داعش با تمام توان خود در تلاش برای تسخیر کوبانی و شکست ارادهی جنبش آزادی کُردستان در آن بوده اظهار میدارد شکست کُردها در خاورمیانه به معنای شکست حافظهی تاریخی و به ویژه زنان خواهد بود. مبارزهی زنان در برابر داعش تنها یک مقاومت نظامی نبوده بلکه مبارزهای ایدئولوژیک در برابر ذهنیت و ایدئولوژی مردانهای بوده که زنان را غنیمت جنگی میدانستند. داعش به نمایندگی از تمامی نیروهای واپسگرا و زنستیز در تلاش برای نابودی امید زنان و مستعمره نمودن آنان بود. بنابراین یگانهای مدافع زنان و مقاومت و مبارزات تاریخی آنها به عنوان نیرویی اجتماعی و با اتکاء بر ایدئولوژی رهایی زنان، مردانگی هژمونیک و واپسگرا را در کوبانی شکست داد.
این شکست تاریخساز راه را برای آزادی زنان و ملتها هموار کرد. پس از کوبانی حملات دشوار به گرسپی، منبج، طبقا، رقه، شهباء، حلب و دیرالزور بر مبنای مکانیسم خودفاعی به پیروزی رسید. هدف اصلی این حملات دشوار از میان بردن تفاوتمندی و تنوعات فرهنگی و باورداشتی بود. در جبههی دفاع از زنان شهباء زنانی از ملیتهای ترکمنی و عرب نیز حضور دارند. تشکلهای حفاظت از خابور که در آن سُریانیها حضور دارند، نمونهای از شکلگیری و مقاومت سازوکارهای خودفاعی است. این سازوکارهای دفاعی مردم محلههای شیخ مقصود و اشرفیه را در برابر محاصره، تحریم و حملات شدید ارتش دولت سوریه و گروهکهای تبهکار حفظ نمود. این تجارب مهم حاوی درسها و دستاوردهای بسیاری است که منبع و بستری غنی برای ارتقای انقلاب است.
تاسیس نیروهای سوریه دمکراتیک (ق.س.د) در 15 اکتبر 2015 با هدف تعیین راهبرد مشترک و دفاع از خود و تحقق مکانیسم دفاعی مشترک ملت دمکراتیک است. این مکانیسم برخلاف سیستم همسانسازی دولتی بر اساس غنای فرهنگی ملت دمکراتیک، سازماندهی منحصربفرد و خودگردان تفاوتها و بازنمایی ارادهی آنها در عرصهی نظامی است. از سوی دیگر شوراهای نظامی تاسیس شده در سطح کانتون به خودی خود ساختارهای خودگردان هستند و مسئولیت اقدام مشترک در مورد مسائل مربوط به ملت دمکراتیک و امنیت مردم را بر عهده دارند. کمیتههای دفاعی به عنوان بخشی از این سیستم در مجامع غیرنظامی نقش پُلی را ایفا میکنند که برساخت اجتماعی و مسئولیتپذیری در زمینه دفاع را بر عهده دارند. در ادارهی خودمدیریتی شمال و شرق سوریه شوراهای دفاع از خود زمینههای روابط دموکراتیک، برابر و آزاد با همان ادراک نسبت به مردم محلی به عنوان یک طرح اجرایی میشود.
انقلاب روژآوا دربردارندهی ماهیت انقلابی ملتها، باورداشت و فرهنگهاست. ی.پ.گ و ی.پ.ژ به عنوان یگانهای دفاعی، مردم ایزدی را نیز در برابر حملات داعش نیز محافظت کردند و بدینگونه نقشی تاریخی در این روند ایفا کردند. چون مردم ایزدی در برابر حملات وحشیانهی داعش بیدفاع مانده بودند. از امنیت عمومی تا نیروهای خودفاعی، صیانت از مردم و جلوگیری از قتلعام آنان الزام و ضرورت انقلابیگری اخلاقی-وجدانی و میهندوستی میباشد.
مبارزه مشترک در برابر داعش هم در شنگال و هم در رقه که داعش آن را به عنوان پایتخت خود اعلام کرده بود و در آنجا زنان و مردان را به شکلی وحشیانه به قتل میرساند، صورت گرفت. تشکیل یگانهای زنان شنگال (ی.ژ.ش) با هدف انتقامگیری از نسلکشی زنان و دفاع از آن در برابر خشونت و کشتار بود. بدین ترتیب ی.ژ.ش، ی.پ.ژ، گُردان زنان عرب و حضور زنان سریانی، عرب، مسیحیان و مسلمانان در مکانیسمهای دفاعی یک نوع پیروزی تاریخی محسوب میشود. آنها با در میان گذاشتن ادعای “جنگیدن، رهایی، زیبایی و دوست داشته شدن” به سوی روشنایی گام برمیدارند. آنها با قلبهایی که برای آزادی میتپد برای کرامت انسانی مبارزه میکنند و سوگند یاد میکنند که تاریکاندیشی داعش را به زبالهدان تاریخ خواهند انداخت.
در نوروز 2019 پرچم سیاه داعش پس از یک مبارزه انقلابی که قریب به پنج سال به طول انجامید در آتش آزادی به خاکستر تبدیل شد. دو روز بعد در روز 23 مارس خبر آزادی دیرالزور و شکست ذهنیت جنسیتی و ناسیونالیستی ضدزن و نمایندگان آن بود، راه آزادی، دمکراسی و زندگی خوب و زیبا هموارتر شد و بدینگونه نیروی پارادایم ملت دموکراتیک، آزادی زنان، نیروی عمل و غلبه بر مرزها آشکارتر شد. پیوند میان محلی و جهانی با ریشههای خود و جستجوی گمشده در مکانی که گم شده، برجسته شده است.
نیروی برساخت انقلاب ملتها و زنان یک نیروی جاذبهی بزرگ است. این روند، غنایی که چهرهی جدید روحیهی انترناسیونالیستی به رودخانهی تمدن دموکراتیک سرازیر کرده را روشن نمود. انقلاب مردمی شمال و شرق سوریه به عنوان انقلابی انسانی به کانونی برای کسانی که خواهان زندگی آزاد و زیبا هستند، میباشد. ارزشهای زیباییشناختی و اخلاقی این انقلاب اثبات کنندهی این است که کنفدرالیسم دموکراتیک مناسبترین گزینه برای بیان اندیشه و حیاتی شرافتمندانه است. مشارکت انترناسیونالیستی که به دنبال روشنگری در پرتو آگاهی و درک حقیقت صورت میگیرد، تجارب مهمی در انقلاب روژآوا محسوب میشود. انترناسیونالها علاوه بر شرکت در دفاع از انقلاب و برساخت آن، هنگام بازگشت به کشورهای خود نیز در فعالیتهای گسترش شناخت انقلاب روژآوا و جهانی کردن آن نقش مهمی داشتند. گردهم آمدن پیرامون شعار افسونی “ژن ژیان آزادی” علیه مدرنیسم سرمایهداری، نظام مردسالار و فاشیسم میل و عزم برای کشف نیروی اجتماعی بودن را به منصهی ظهور میرساند.
کردستان مکانی است که هزاران نفر از زنان و مردان در جستجوی برساخت، درک و تبیین ارزشهایی که انقلاب روژآوا ایجاد کرده، گردهم میآیند. مکان خودیابی برای کسانی که جذب نیروی بهرهوری و دنیای حقیقت جامعهی اخلاقی و سیاسی میشوند. نیروی پارادایم دموکراتیک-اکولوژیک مبتنی بر آزادی زنان بر اساس کشف دانش، علم، فلسفه، اخلاق و سیاست بر پایهی ارزشهای انسانی و اجتماعی است. مهمترین نکات مورد توجه انقلاب زنان، خودویژگی، سیستم زنان، کشتن مردانگی مسلط، زندگی مشترک آزاد، ژنئولوژی و دفاع از خود در ارتباط با جامعهشناسی آزادی است. این به معنای دیداری جدید است که در آن درسهایی که از انقلاب و مقاومت آموخته شده، به اشتراک گذاشته و باعث غنای بیشتر آن شود.
ضمانت برساخت اجتماعی-دموکراتیک از طریق انقلاب آزادی زنان و انقلاب اجتماعی-فرهنگی با جامعه و فردی که دارای آگاهی و کنش دفاعی باشد، امکانپذیر است. انقلاب ذهنیتی سنگ بنای مبارزه با انواع ارتجاع و حملات است. مبارزات آزادی کردستان و انقلاب روژآوا در چارچوب آگاهی و عمل به این ضرورت توسعه مییابد و بر مبنای غلبه بر مسائل تجربه شده و با درس گرفتن از تاریخ و مبارزات اجتماعی است. با دانش و باور به نیروی خود و این واقعیت که جامعه سازماندهی شده توانایی خنثی کردن تمامی هجمههای نظام دولتی را دارد، پیش میرود.
پانویسها:
- عبدالله اوجالان تاریخ فرودستی زنان را در سه مرحله و به عنوان “شکستهای جنسیتی” عنوان نموده که نخستین آن مرحلهی نزاع میان خدایان و ایزدبانوان، دومین شکست جنسیتی همراه با آغاز دوران ادیان تکخدایی و سومین شکست جنسیتی در دوران مدرنیتهی سرمایهداری است. از دید اوجالان بایستی دوران سومین شکست جنسیتی را به دوران آزادی زنان مبدل کرد.
- قرهچوخ یکی از کوههای اطراف شهر دیریک در روژآوای کردستان است. دیریک در نود کیلومتر ی شرق قامشلو قرار دارد. در سالهای اخیر دولت ترکیه حملات بسیاری در این منطقه به ویژه مناطق اطراف کوههای قرهچوخ نموده است.