ژنوار، روستای اکولوژیک-کمونال زنان

آکادمی ژنئولوژی

در تاریخ، هیچ ملتی به اندازه­‌ی زنان از پایمالی حقوق به دلیل فرهنگ مردسالاری، دین، دولت و نظام خانواده رنج نبرده‌­اند. بی­‌گمان زنان  نیز به اندازه مردان در تاریخ عامل و تاثیرگذار بوده­‌اند. نقش زنان در انتقال فرهنگ و حفظ حافظه جمعی تعیین کننده است. اما آزمون و تجارب زنان از هر لحاظ از قلم افتاده و یا نادیده انگاشته شده است. تاریخ تنها از زاویه­‌ی نیمی از جامعه­‌ی بشری یعنی مردان روایت می‌­شود و طبعا بدون تحریف نیست. به همین دلیل فمینیست مورخ گردا لرنر تاریخ زنان را بخش مهمی از آزادی زنان قلمداد می­‌کند. با پیدایش نظام مردسالاری طی فرایندی هزاران ساله به تدریج زنان از متن جامعه به کناری رانده شدند و سازماندهی جامعه پیرامون نظام مردسالاری شکل گرفت. عرصه­‌ی زندگی هر روز برای زنان تنگ­‌تر گشته و تنها محیط و چارچوب خانواده برای حضور زنان تعریف شده است. محدودیت­‌های اعمال شده بر زنان محصول عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و زاییده­‌ی فرهنگ است.

نظام مردسالاری از طریق خانواده، سیستم آموزشی و آموزه­‌های دینی همواره خود را بازتولید نموده و این به معنای محدودیت بیشتر بر زنان است. با این ذهنیت طبعا خشونت علیه زنان هم به طور سیستماتیک افزایش می‌­یابد. خشونت علیه زنان با نخستین نطفه­‌های شکل­‌گیری دین، فلسفه، تمدن و فرهنگ مردسالاری آغاز گشته است. ارتباط میان بردگی زن و تکوین قدرت، طبقه، مردانگی مسلط و جنسیت­‌گرایی بسیار تنگاتنگ است. در عصری قرار داریم که با وجود داعیه دموکراسی و آزادی، زنان در اغلب نقاط دنیا با هجمه­‌های نژادپرستانه، راست­‌گرای افراطی و ایدئولوژی­‌های کاپیتالیستی روبه­‌رو هستند و از سوی دیگر روزانه تحت نام ناموس و عرف از سوی مردان به قتل می­‌رسند. در جغرافیای جنگ­‌زده و بحرانی خاورمیانه به دلیل درگیری‌­های دائمی، زنان بیشتر در معرض تجاوز، شکنجه، خشونت و مهاجرت اجباری قرار دارند. نمونه­‌ی بارز آن ربودن زنان ایزدی توسط داعش و فروش آنان بود که هم اکنون نیز از سرنوشت بسیاری از آنان خبری در دست نیست. زنان افغانی و عراقی نیز به شکل دیگری با بحران­‌های بی‌­ثباتی و کائوس منطقه روبه­‌رو هستند. در ایران و ترکیه هم، قتل زنان و خشونت دولتی همواره بخشی از سیاست­‌های نظامند حاکمیت بوده است. در سال­های اخیر با تشدید جنگ در کردستان نه تنها طبیعت آن تخریب و آلوده می­‌گردد، بلکه جامعه­‌ی کردستان با شیوه­‌ای از جنگ دائمی روبه‌­رو است و در راس آن زنان کرد در معرض خشونت قرار دارند و با ستمی مضاعف روبه‌­رو هستند. زنان کرد هم اکنون در برابر نسل­‌کشی فرهنگی، زبانی و سیاسی و در چند جبهه مبارزه می­‌کنند. قتل زنان انقلابی و پیشاهنگ در کردستان و سیاست­‌های نسل­‌کشی کردها مستقل از دولت-ملت و دستگاه­های ایدئولوژیک آن نیست بلکه  به شکلی درهم‌­تنیده بوده و همچنان بر دامنه­‌ی آن افزوده می­‌شود. با این وجود جنبش آزادی­خواه زنان کرد در شرایط کائوتیک و دشوار منطقه الهام‌­بخش مبارزه در راستای آزادی و برقراری جامعه‌­ای دموکراتیک است. زنان کرد بر اساس پارادایم دموکراتیک-اکولوژیک مبتنی بر آزادی زن و با انقلاب روژآوا گام به گام در برابر تاریکی و وحشت­‌آفرینی داعش و از سوی دیگر در کوهستان­های کردستان با جنایات رژیم فاشیستی ترکیه مبارزه می­‌کنند و این واقعیت عینی را اثبات کردند که اگر زنان دارای نیروی سازماندهی و دفاعی باشند می‌­توانند در برابر هر قدرتی بایستند. با انقلاب روژاوا سیستم اجتماعی و شیوه­‌ی زندگی نیز تغییر یافت و زنان در تمامی عرصه‌­های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دفاعی و هنری جای گرفتند چرا که انقلاب روژآوا، انقلاب زن است.

با این اوصاف نیاز به مکانی خودویژه از چند جهت برای زنان همواره حائز اهمیت بوده است. در دنیا مکان­‌ها و روستاهای ویژه‌ی زنان وجود دارد و “ژنوار” نخستین نیست. یکی از نمونه‌های روستای زنان، روستای “اوموجا” در شمال کنیا است که تمام ساکنان آن را زنان تشکیل می­‌دهند و برای در امان ماندن از خشونت، ختنه شدن، ازدواج اجباری و کودک‌همسری در این روستا زندگی می‌کنند. اوموجا در زبان آنان به معنای “اتحاد” است. زنان در این روستا به فعالیت­‌های گروهی همچون خواندن آوازهای سنتی و رقص‌های محلی می­‌پردازند و همه­‌ی فعالیت­‌های مربوط به زندگی توسط آنان صورت می­‌گیرد. روستای زنان در کلمبیا، مصر و هندوستان نیز وجود دارد. در روژاوای کردستان و پس از انقلاب فرصتی فراهم گردید تا روستایی برای زنان به نام “ژنوار” بنا گردد. اجرایی نمودن پروژه­‌ی ژنوار در شرایط جنگ و محاصره از سوی دشمن، خود انقلابی است. ژنوار از دو کلمه­­‌ی کُردیِ “ژن” و “وار” تشکیل شده؛ ژن به معنای زن و زندگی و “وار” به عنوان پسوند مکان و سکونتگاه مورد استفاده قرار می­‌گیرد  و در معنایی وسیع­‌تر سرزمین است. ژنوار صرفا مکانی برای سکونت زنان نیست بلکه عرصه­‌ای جهت بنا نهادن زندگی جدیدی است. این روستا در غرب منطقه­‌ی دربسیه از توابع کانتون حسکه در روژآوای کردستان قرار دارد. هدف از این پروژه، فراهم نمودن زمینه­‌ای مدیریت زن، همزیستی آزاد، اقتصاد اکولوژیک و به عبارتی سازماندهی زندگی توسط زنان به شکل کمونال و بر مبنای برابری، احترام و تلاش است. ژنوار بر پایه­‌ی فرهنگ جامعه­‌ی تاریخی بنا گشته و در این جغرافیا مکان­‌های بسیاری توسط زنان ساخته شده و هنوز هم رگه­‌های این فرهنگ در بطن جامعه زنده است. در واقعیت تاریخی و اجتماعی خلق کرد نمونه‌های فراوانی از این فرهنگ موجود است. از آثار باستانی تپه­‌های آن تا نوشته­‌های کهن و الواح تاریخی همگی بازگو کننده­‌ی رازهای زندگی دوران کهن است.

جنبش آزادی زنان کردستان مدت­‌ها در پی فراهم آمدن زمینه‌ای برای عملی نمودن این پروژه بوده است. زیرا آنان ‌هم در کوهستان‌ها و عرصه­‌ی مبارزه دارای مکانیسم­‌های تصمیم­‌گیری و نیروهای خوددفاعی ویژه هستند. عرصه­­های خودویژه زمینه‌ای برای زنان فراهم می­‌کند که بدون نیاز به مردان و حضور آنان، در مورد خود تصمیم گرفته و زندگی خود را سازماندهی کنند. رهبر عبدالله اوجالان همواره ایجاد روستا و شهرهای زنان را پیشنهاد نموده زیرا نخستین انقلاب روستایی توسط زنان صورت گرفته است. لذا به دلیل فرهنگ ستبر مردسالاری و نادیده‌­انگاری هویت اجتماعی زنان، تنها حوزه­‌ای که برای آنان تعریف شده، خانه است که قلمرویی انحصاری جهت حکمرانی مرد بر زنان و کودکان است. گام­‌های عملی اجرایی نمودن پروژه­‌ی ژنوار در روز دهم مارس 2017 آغاز و در روز 25 نوامبر 2018 درهای خود را به روی زنان گشود.

همزمان با انقلاب و تشدید جنگ و بحران، زنان بسیاری همسران و فرزندان خود را از دست دادند. چرا که در دوران جنگ بیش از همه زنان و کودکان قربانی گشته و در معرض آسیب­‌های روانی و جسمی قرار می­‌گیرند.  بنابراین ژنوار علاوه بر مکانی جهت سازماندهی زندگی، در عین حال مکانی برای زنان و کودکان خانواده­‌های شهدا است. بخش دیگری از زنان ژنوار به دلیل خشونت خانواده و اطرافیان به این روستا آمده‌­اند. هر یک از زنان این روستا حکایتی دارد. در ژنوار علاوه بر زنان کرد، زنان عرب، ایزدی و انترناسیونال  نیز زندگی می­‌کنند و درهای ژنوار بر روی همه­‌ی زنان گشوده است. بنابراین ژنوار نه محلی بر پناه زنان بلکه مکانی برای هنر، زندگی، آموزش و تولید است و زنانی که خواهان شیوه­‌ی زندگی اکولوژیک هستند نیز ژنوار را برای زندگی انتخاب کرده­‌اند.

این پروژه با همکاری و هماهنگی سازمان­‌های ویژه­‌ی زنان از جمله نهاد اقتصاد زن، خانه­‌ی زن،  کمیته‌­ی خانواده­ی شهدا، کنگره­‌ی ستار و ژنئولوژی صورت گرفته و هریک از این نهادها انجام بخشی از این پروژه را بر عهده گرفته است. جایگیری ژنئولوژی در این پروژه بیشتر در راستای آموزش زنان و ارتقای فعالیت‌های ذهنی جهت آگاهی و رسیدن به “خودبودن” و برساخت شخصیت زن بر اساس هویت و کرامت او در کنار شناخت فلسفه­‌ی ساختن زندگی به دست خود است. از سوی دیگر نقش ژنئولوژی شناساندن ژنوار و کارکرد آن است. از زمان تاسیس ژنوار بدین­‌سو از بسیاری از نقاط دنیا زنان و روزنامه‌­نگاران فراوانی از آن دیدن کرده‌­اند. پس از تاسیس روستا یک شورای مدیریتی متشکل از زنان تشکیل گردید تا به امور روستا رسیدگی گردد. علاوه براین، ژنوار دارای یک مجلس شامل زنان و کودکان است که هر 15 روز یکبار جلسات خود را برگزار می‌­کند. آکادمی ژنوار مکانی برای برگزاری دوره­‌های آموزشی برای زنان است. ژنوار دارای یک مارکت کوچک برای خرید نیازهای روزانه، یک مرکز درمانی و مرکزی به نام “شفای زن” است که در آن داروهای گیاهی ساخته می­‌شود. زنان از دیرباز پیوند نزدیکی با طبیعت داشته‌­اند و همین پیوند موجب کسب دانش و تجربه­‌ی شفاگری و جمع‌­آوری گیاهان دارویی گشته است. دانش استفاده­ از گیاهان دارویی تاریخی هزاران ساله دارد و هنوز هم مادران و مادربزرگان با استفاده از آن به درمان برخی از بیماری­‌ها می­پردازند.  تاسیس مرکز “شفای زن” در ژنوار در واقع احیای این فرهنگ است. اسپند و یا اسفند  سمبل روستای ژنوار است. اسپند علاوه بر دارا بودن خواص دارویی، دود کردن آن نیز یک رسم کهن است و استفاده از اسپندهای خشک شده و آویزان کردن آن بر سر در خانه­‌ها یک فرهنگ قدیم در کردستان و مناطقی از خاورمیانه است.

 در ژنوار پخت نان توسط زنان صورت می­‌گیرد و محل پخت نان “آشنان” نام دارد که برگرفته از نام ایزدبانوی سومری است که نماد برکت، آرزوهای خوب و نان است. از سوی دیگر زنان به نگهداری و پرورش حیوانات نیز می‌­پردازند و ژنوار دارای مزرعه­‌های کوچک سبزیجات و میوه است و همه­‌ی فعالیت‌­های تولیدی بر عهده­‌ی زنان است.

برای کودکان ژنوار هم برنامه­‌های متفاوتی در نظر گرفته شده است. برای تحصیل در مقطع ابتدایی دبستانی به نام “مادر عُویش” تاسیس شده است. علاوه بر دایر نمودن یک پارک برای بازی، فعالیت­‌های هنری و برگزاری آتلیه­های آموزش نقاشی، کارگاه‌­های کتابخوانی و قصه­‌گویی و انجام کارهای دستی بخشی از این برنامه­‌ها است.

در انتها باید گفت ایجاد روستا و شهر زنان یک رویا و یا صرفا ایده‌­ای آرمانی نیست و زنان قابلیت و توانایی مدیریت خود و جامعه را دارند و این واقعیتی تاریخی است که نادیده انگاشته شده و شواهد تاریخی و باستان‌­شناسی نیز گواه است که فرایند جامعه‌­پذیری پیرامون زن و دسترنج او صورت گرفته و امروز در نقطه‌­ی از عرصه­‌ی انقلاب در روژاوا، زنان بر پایه‌­ی همان فرهنگ زندگی نوینی برساخته­‌اند که طبعا دستاورد مهمی برای زنان محسوب می‌­گردد و پیشبرد این فعالیت­‌ها همچنان ادامه دارد.

ممکن است شما دوست داشته باشید